زندگی

زندگی

 

 

زندگی جزیره است در دریایی از عزلت و تنهایی.

 

زندگی جزیره ای است با سنگ هایی از آرزوها

 

 و درختانی از رویاها و شکوفه هایی از وحشت

 

 و چشمه هایی از تشنگی و در وسط دریایی

 

 از عزلت و تنهایی قرار گرفته است.

 

زندگی تو ای برادر جزیره ای است که از

 

همه ی جزیره ها و خشکی ها جدا مانده است.

 

هر چند کشتی ها و قایق ها را به سوی سواحلی

 

 دیگر بفرستی و هرگاه ناوگانها و کشتی های بزرگ

 

 به ساحل تو بیایند تو همان جزیره ی تنها و دور افتاده

 

 خواهی ماند. با همه ی دردهای فردی و شادی های

 

 دور و اشتیاق نادیده و با همه ی رمز و رازها...

 

جبران خلیل جبران




دوباره آمدم...



رنج تلخ است ولی وقتی آن را به تنهایی می کشیم

 تا دوست را به یاری نخوانیم،

برای او کاری می کنیم و این خود دل را شکیبا می کند

طعم توفیق را می چشاند

و چه تلخ است لذت را "تنها" بردن

و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن

و چه بدبختی آزاردهنده ای ست "تنها" خوشبخت بودن

در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است

در بهار هر نسیمی که خود را بر چهره ات می زند

 یاد "تنهایی" را در سرت زنده میکند

"تنها" خوشبخت بودن خوشبختی ای رنج آور و نیمه تمام است

" تنها" بودن ، بودنی به نیمه است

و من برای نخستین بار در هستی ام رنج "تنهایی" را احساس کردم


دکتر علی شریعتی

 

درد بزرگی است که عاشق باشی,

اما معشوقی نداشته باشی و ..

رنج عظیمی است که معشوق باشی,

 اما لیاقت عشق را در خود نیابی